ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ؛
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﺴﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ
ﮐﻪ ﺗﻠﺦ ﮐﺎﻣﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻟﻴﻤﻮﺳﺖ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﺴﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ
ﮐﻪ ﺗﻠﺦ ﮐﺎﻣﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻟﻴﻤﻮﺳﺖ
.باران که بند بیایدتازه خاطره شروع به چکه کردن میکند
چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت
بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت
روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت . . .
خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از بی تو بودن صدایشان در نیاید !